برای عسلامون

دوران سخت

سلام نفسای مامان و بابا این روزا من و بابایی تو دوران سختی از زندگی قرار داریم. بابا حامد از روز دوشنبه اول اردیبهشت عازم خدمت سربازی شدن. در خوشبینانه ترین حالت 2 ماه و خدای نکرده تو بدبینانه ترین حالت 5 ماه ممکنه طول بکشه. اونجا برا بابایی سخته چون به هر حال سربازی خیلی اذیت میکنن. اونجا برا بابایی سخت میگذره، اینجا هم برا مامانی که دوری بابایی رو تحمل میکنه. قبلنا هم زیاد از هم دور بودیم ولی این سری خیلی فرق داره دیگه با تلفن و پیام نمی تونیم هر موقع که خواستیم باهم در ارتباط باشیم. شدیم مثل قدیمیا! بابا حامد از اون طرف تلفن ندارن منم از این طرف این قدر باید پشت خط بمونم تا اخر سر یکی دیگه گوشی رو برداره بگه بابایی الان نیست یا خاموشی ز...
4 ارديبهشت 1393
1